نتایج جستجو برای عبارت :

روح سرگردان

#حدیث_مهدوی 
امام حسن عسگری(ع)
«ابو غانم می گوید: از امام حسن عسکری علیه‌السلام شنیدم که فرمود: در سال 260 شیعیانم پراکنده می شوند».«در سال 260 حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام دیده از جهان برتافت و شیعیان دچار اختلاف شدند، برخی از آنها به جعفر کذاب گرائیدند، برخی سرگردان شدند، برخی به تردید افتادند، برخی همچنان سرگردان ماندند، و برخی با توفیق خداوند سبحان بر ایمان خود استوار ماندند».
کمال الدین/ ص408
 
 
به گزارش نجوم ایران، این سوالی است که بسیاری از خود پرسیده اند. درباره منشا ماه سه نظریه از همه قابل توجه تر است.
اولی می گوید که ماه همراه با زمین در سحابی بزرگی که منظومه شمسی و دیگر سیارات از آن ساخته شده است به وجود آمده است. دومین نظریه ماه را جسمی سرگردان در فضا در نظر مید که به طور ناگهانی هنگام عبور از کنار زمین توسط گرانش آن به دام افتاده است و اکنون به دور زمین می چرخد. اما سومی از همه جالبتر است. این نظریه می گوید هنگامی که زمین ت
چنان بیدارم از رویا که رویایش نمی‌دانماگرچه خواب می‌بینم ولی خوابش نمی‌خوانم
من آن رویای بیدارم که عشق از آستینش دادمن آن روحم که جز کشتی سرمستی نمی‌رانم
برو ای چرخ سرگردان که دور ما به آخر شدبه سر گر یاد ما داری بیا تا سر بگردانم
زمین می‌گویدم برخیز، فلک می‌گویدم بنشینزمین و آسمان‌ها را بچرخانم برقصانم
کجا آن عقل دریوزه تواند تا فلک خیزدکه می‌گوید خدا مرده‌ست که من رویای یزدانم
الا ای کشتی باده مبادا لنگر اندازیکه تا لنگرگهت خیزم رس
دور افتاده ام از زندگی دوست داشتنی اماز خواسته های کوچک زندگی ام.از قناعتم به همان چیز های که داشتم و لذت می بردماز پنجره ای که رو به نور باز می شدازسه شنبه های بعد از کلاس.از موهای گوجه ای روی تردمیل.از عطشم برای نوشتن و یاد گرفتناز ورق زدن کتاب های دوست داشتنی امدور شده ام از آهنگ های دوست داشتنی ام
موسی راه گم کرده بود و خسته و بی پناه بود.از دور نوری می بیند.می رود که کمی گرما یا نور شاید هم کسی باشد که بگوید ادامه راه را از کد
حباب اقتصادی چیست و راه حل ان کدام است؟
حباب یک رشد بادکنکی است در اقتصادی، که مبنای درست رشد اقتصادی را ندارد. و این رشد سریع با یک حرکت غیر معمول،از بین میرود و به اصطلاح این حباب می ترکد. راه حل آن صدور نقدینگی سرگردان است. در واقع نقدینگی سرگردان، همزاد حباب است و به همین دلیل اگر از خوردرو، رانده شود به سهام عدالت می رود! اگر نظارت قوی باشد، به مسکن رفته و یا در میوه و امثال آن لانه می کند. لذا می بینیم تا قبل از حباب اخیر خودرو، شاخص بازار س
هزاران گنجشکِ کوچک با شروع صبح، آواز می خوانند و آسمان این تولد را با نسیمی سرد تبریک می گوید اما غافل از آنکه تولدِ روز جدید توهمی بیش نیست و خورشید هیچگاه، هیچ هنگام از افق بالا نمی آید و حتا، شکلِ دایره وار و لرزان و در حالِ سوختنش آنسوی دریاها ک از میان دو انطباق آبی، آسمان و دریا بالا می آید واقعی نیست. یک تصویر است. تصویری ک با مولکول های چشم می بینیم و با خودآگاهی مادی درکش می کنیم. و فیزیک می گوید این تنها، شکستِ نور است. به هنگامِ عبور
  این روزها عادت کرده ام همان ابتدای صبح و حتی اگر نیمه شب برای خالی کردن مثانه به توالت می روم از گوشی همراهم اخبار و رویدادها را چک کنم. چون وقایعی که در این روزها اتفاق افتاده  بسیار نامنتظره  و غافلگیر کننده بوده است. هر آن امکان دارد بلایی سرمان آمده باشد و خودمان بیخبر بوده باشیم .برای لحظه ای  یاد قسمتی از فیلم سفیر می افتم که سواری با ضربت شمشیر سر از تن پیاده ای جدا کرد و آن تن بی سر مسافتی را بدون سر طی کرد و سپس نقش زمین شد. و من الان هم
دلم برا ۱۸سالگیم تنگ میشه 
چه روزای خوبی بود  
اصلا وقتی تو نبودی من خیلی شاد بودم 
درسته مشکلات بود ولی محکم بودم قوی بود
تو که اومدی من خودمو باختم
دیگه زورم به هیچی نرسید حتی اشکام.
درحقم ظلم کردی
نمیدونم ببخشمت یا نه.
راستش نمیدونم در مورد پاسپورت فضایی چیزی شنیدید یا نه اما این جزو لوازم یه فضانورده که مهر شده س و برای اینه که اگر فرد تو فضا سرگردان بشه یا احتمالا ادم فضاییا پیادش کنن اونو نشون یده البته که نمیدونم همچین چیزی واقعا جواب بده یا نه :))
روح سرگردان تولستوی، بی‌اعتنا پیپش را می‌کشد. هرچه چشم و ابرو می‌آییم که ناسلامتی پیر خردمندی شما، بیا پندی ده؛ نگاهش را دوخته به افق‌های دور از چشم ما. به پای او دمی‌ست این درنگ درد و رنج. 
شما بگویید: 
در روزهای سخت چه‌طور ذهن و روانمان را مستحکم نگه داریم؟
یک روز لیست توانمندی ها و داشته هامو مینویسم قطعا طومار خواهد شد. 
اما مساله دردآور من اینه که
نه ! من جنبه ندارم !
شبیه کسی هستم که هزاران راه در پیش روی داره و قدرت اختیارش باعث عذابش شده .
از روزمرگی از کسی نبودن
از روان بنه بی ارزشی ذاتی بشری
از نابودی محض و از جهانی بی هیچ اثر از من
میترسم.
آرزوم اینه کاااش یک روز خدا بیاد پایین ( یا من برم بالا) و منطقی با هم صحبت کنیم .
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
دلم به بوی تو آغشته استسپیده‌دمانکلمات سرگردان برمی‌خیزندو خواب آلوده دهان مرا می‌جویندتا از تو سخن بگویمکجای جهان رفته‌ای؟نشان قدم‌هایتچون دان پرندگانهمه سویی ریخته استباز نمی‌گردی، میدانمو شعرچون گنجشک بخارآلودیبر بام زمستانیبه پاره یخیبدل خواهد شدشمس لنگرودی
 
آمده بودم چیزهایی بنویسم اما بر اثر تمرین دیشب، عضلات پشت ساقم گرفته و به خاطر دسته‌ی عزادارای که ترافیک ایجاد کرده بود مجبور شدم لنگان لنگان تا آرایشگاه پیاده بروم و از فرط متلک‌هایی که بابت کلاه جدیدم از آلت‌های سرگردان پیر و جوان شنیدم حسابی خسته‌ام. دلم می‌خواست خرخره‌ی کسی را بجوم. باید بخوابم و نفسی تازه کنم.
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن پیِ آواز حقیقت بدویم.
این حرف سهراب نشان از سرگردانی دارد. سرگردانی ای بی‌پایان. که بدویم و بدویم و هیچ
م‌ح عاشق شد، دوستش دارم اما عمر همه چیز کوتاه و من معنی این روآیا  روزی درک خواهم کرد که چرا زندگی فرصت مطلق نیست؟
عشق مطلق، دوست‌داشتی مطلق. داشتن همیشگی . 
همه چیز گذرا و پوچ.
هیچ بر هیچ
و باز هم به قول استاد هنوز بر همانم. هیچ.
 
خب اول یه توضیح بدم*یه چالش میخایم انجام بدیم 
چالش حرف های نگفته.!
حرفا هایی که به خودمون ، دوستامون ، و یا هر کس دیگه ای 
نگفتیم 
حرفایی که بهتر بود گفته نشن 
حرفایی که مونده رو دلت
و ما هر دومون این چالش رو انجام دادیم
ادامه مطلب
دلم به بوی تو آغشته استسپیدهدمانکلمات سرگردان برمی‌خیزندو خواب آلوده دهان مرا میجویندتا از تو سخن بگویمکجای جهان رفتهای؟نشان قدم‌هایتچون دان پرندگانهمه سویی ریخته استباز نمیگردی ، میدانمو شعرچون گنجشک بخارآلودیبر بام زمستانیبه پاره یخیبدل خواهد شدشمس لنگرودی
 
آن شب هم مثل شب های دگر بود 
با همان نغمه و سوت 
با همان ساز سکوت
باران می بارید 
چتر احساس مرا خیس می کرد
من در ایستگاه تکرار ها
ودر آمد و رفت بی گمان قطار ها
در انتظار مسافری بودم؛جا مانده از قلبم
گاهی نگاهم به ساعت
گاهی نگاهم به شهر
و گاهی به ریل های قطار
اما به ناچار
انتظارم را در دل می خوردم
و خودم را دل خوش می کردم:
به نوازش های باران
به باد های روان
و به ابر های سرگردان.
آن شب هم مثل شب های دگر بود!
انقدر دیشب جا خوردم و ناراحت و عصبانی شدم، که میلرزیدم. ولی تو که چیزی را پنهان نگذاشته‌ای، پس کاری آن‌ها هیچ کاری نمیتوانند بکنند. آخرش به این فکر کردم که
.
جمع آماده شده، خنده آماده شده
پچ پچ و حرکتِ سرهای تکان داده شده
جمع بیمار، شبِ بی‌هدفِ سرگردان
بحث داغ من و تو باعث خوشحالی‌شان
بحث بدبختی من، بحث توِ هرجایی
باعث حرف زدن در وسط تنهایی
تا دم خانه سرِ ما هیجان و لبخند
تا فراموش کنند این همه تنها هستند
.*
 
و من نه خیلی، ولی یک قدم به ایده
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بدون شک احضار روح و جن زدگی و ارواح سرگردان ،حقایقی هستند که معلومات کمی در موردشان داریم
و گاه تفاوت میان جن و روح سرگردان و روح خبیث را درک نمی‌کنیم گاه در جلسه احضار روح ، جن ظاهر میشود
و باعث جن زدگی اعضا بویژه خانم ها میشود
اکثر جن هایی که در جلسه حاضر میشوند،از ارادتمندان ابلیس هستند
که با اجازه ما و اختیاری که خداوند به انسان داده است وارد مجلس ما میشوند و از روی حسادت برتری ان
به نام خالق زیبایی ها
سرگردان برای آغوش گرمی، به هر مکانی سرک کشیدم تا آشفتگی هایم را مرهمی از جنس مهر، 
التیام بخشد اما هر بار سرخورده از این جست و جوی بی حاصل در تنهایی هایم، فرو می رفتم. 
روزی در همین فرو رفتن ها، دستی شانه نحیفم را به آرامی فشرد، نگاه بالا کشیدم تا صاحبش را
ببینم که با لبخندی بی نظیر و مهربان چشم در چشم شدم، نگاهی که تمام آلامم را به یک باره به
بادی سبک سپرد.
ناخودآگاه به آغوشی کشیده شدم که بوی مهری فراتر از رویا را به شامه
شاید براتون عجیب باشه بشنوین امام معصوم علیه السلام به شیعیان توصیه کرده باشند که به فرزندانشون اشعار یه شخص خاصی رو تعلیم بدن
اما واقعا چنین شاعری هست
شاعری که معمولا اسمشم نشنیدیم تا چه برسه به اشعارش!!
《عبدی》
امام صادق (علیه السلام) : یا مَعْشَرَ الشِّیْعَةِ عَلِّمُوا أَوْلادَکُمْ شِعْرَ الْعَبْدِى، فَاِنَّهُ عَلى دِیْنِ اللّهِ:
 اى شیعیان! به فرزندان خود، اشعار عبدى را بیاموزید! که او بر دین خدا است .
یکى از اشعار معروف  عبدى  در زمی
مرا که سرگردان و بی‌آشیان مانده‌ام از طوفان بگیر و به خانه‌ی خودت ببر. زخم‌هایم را مرهم بگذار، آب‌ و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برایم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بال‌های شکسته‌ام و قصه‌ی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آن‌که از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید. 

خ. حلال کنید لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دل‌هامون رو پاک کنیم از آزردگی‌ها و بستگی
که قلب او
با آن طنینِ ساحرِ سرگردان.
پیچیده در تمامی قلـب من.
#فروغ_فرخزاد
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 1280×781]
مشاهده مطلب در کانال
در طول این سال ها  وقتی مامان بعد از نبرد یک تنه با کار خانه کم می آورد و در رخت خواب می افتاد و ما هم گیج و سرگردان دنبال زودپز و هاون و ادویه و گوشت خورشتی و سبزی سوپ و آش و. می گشتیم و هر ثانیه دعا می کردیم مامان زودتر خوب شود تا از این اوضاع داغان و شلم شوربا نجات پیدا کنیم.دقیقا همان لحظه ها با هم تصمیم می گرفتیم که از این به بعد هر کدام گوشه ی کاری را بگیریم تا به آن اوضاع نیفتیم.دو سه روز اول خوب پیش می رفت و بعد دوباره و دوباره  از زیر کار در
چه عجیب است این روزها 
 انگار که جسمی با چگالی نامعلوم باشم؛ سرگردان در جام روزگار بالا و پایین می شوم.گویی یکدفعه در تاریکی دریای عمیقی فرو روی و ندانی برای نجات در کدام جهت دست و پا بزنی.
زندگی در قالب کودکی دردمند به پیش چشمانت تلف می شود و تو به دستان بی شکلت می نگری که هیچ حالت مدارایی ندارند.روزها می گذرند و بیشتر در باتلاق وجودت فرو می روی و چه صد حیف که پیغمبری نیست و فرزندان آدم همه غرق گندابشان نالش می کنند.
+ می‌ترسم. نکند دوباره در آن گرداب بلغزم.+ایمان آن بلندای روشن و نورانی است که هر از چندگاهی در پس ابرهای تردید گمش می‌کنم.+ایمان همان خلایی ست که وجودم را تهی کرده. نمی‌دانم به دنبال چه چیزی به دور خود می‌چرخم. سرگردان و حیران و گمگشته هستم بدون کوچک‌ترین ادراکی. کاملا کور.به یاد ندارم که برای چه پا به اینجا گذاشته بودم. اکنون به جبر در راهی بدون برگشت هستم که نمی‌دانم از کجا شروع شده و به کجا می‌انجامد. هیچ آشنایی نیست ک دستم را بگیرد. همه
شاید باورش برایت سخت باشد، که هنوز هم در تلاطمم.
اما دگر رد این تلاطم را در چهره ام نمی‌بینی، چون قلبم را در چاله ای عمیق دفن کرده ام؛ مباد صدای آه و ناله اش به جایی برسد.
و تناقض.آری همان‌ کک‌هایی که مسبب ازهم گسیختگی تار و پودم اند.
همان‌ها که جانم را به لبم میرسانند.
همان‌ها که آهم را بغض و طاقتم را طاق میکنند.
خودت ببین:
تک تک سلول های مغزم "Bella ciao" را فریاد می زنند.
قلبم پوزخند میزند: آخر مقاومت؟در برابر چه؟ ای چشم های نابینا جز پوچی چه می‌
و دنیا پر از سایه استمیلیاردها سایه.چوپانی سرگردان ام و شاید بادیه نشینی پا .سایه ها حمله میزنن خیمه زده اند بر موژه هایمنفس سخت می شود تند.تند.کند.عطری می پیچددست میکشم به دیواره ی سایه ها کورمال و پا پاچشم میگردانم. آن دور نورینور.گله ی گوسفندهایم.پا پاهایمسرعت میگرم. خیمه سنگین تر می شود . موسی سمتی دیگر با نور درخت اش ایستاده.میگذرمباران گرفته. عطر ات در باران . بوی جنگل گ
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
بجوئید ای عزیزان کین کدام است
به میخانه امامی مست خفته است
نمی‌دانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود می‌شناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است



بشنویم با جان و دل.

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باش
دانلود فیلم Stray 2019 با دوبله فارسی و کیفیت عالی
دانلود با لینک مستقیم و کیفیت های 480p WEB-DL  ,720p WEB-DL,1080p WEB-DL
دانلود دوبله فارسی فیلم سرگردان سال 2019
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نام : سرگردان-Stray لینک IMDb امتیاز : 5.1 از 10 – میانگین رای 320 نفر کیفیت : 480p WEB-DL  ,720p WEB-DL,1080p WEB-DL موضوع : اکشن, جنایی, فانتزی, هیجان انگیز فرمت : MKV حجم : 1.58 گیگابایت+848 مگابایت+461 مگابایت مدت زمان: 89 دقیقه زبان: انگلیسی سال انتشار : 2019 صوت دوبله: دارد
~~~~~~~~
کارگردان : Joe Sill
~~~~~~~~
بازیگران : Karen Fukuhara , Chris
 
. تو به قدر کفایت به خود رنج داده ای که سرنوشت انسانیت را از یاد ببری. تو دیگر ساکن سیاره ای سرگردان نیستی. تو هیچ پرسش بی جوابی از خود نمی کنی. تو یکی از آن جاخوش کردگان حقیر شهر تولوزی. هنگامی که هنوز فرصتی باقی بود کسی شانه هایت را نگرفته و تکانت نداده است. اکنون گلی که تو را سرشته خشکیده و سخت شده است و از این پس هیچ چیز در وجود تو نخواهد توانست آهنگساز خفته یا شاعر یا کیهان شناسی را که چه بسا زمانی در تو بود بیدار کند.
 
زمین انسانها - سروش حب
گاهی تمام جمعیت شهر همان یک نفریست ، که نیست .

خسته ام.
چونان کبوترى سرگردان.
که نه دیگر تاب پرواز دارد. 
نه توانى براى نشستن.
                                                                                                     " ایلمان اکبرى "
ترس از مه
به قلم یاسمین فرح زاد
ژانر: عاشقانه-طنز
تعداد صفحات:642
منبع:رمانکده
خلاصه:
دانلود رمان ترس از مه من قول میدم که فراموشت کنم اما قول نمی دم زیر قولم نزنم. سرگردانم سرگردان! همانند بچه آهوی بی دفاع که در جنگلی مه آلود، در پی مادر اش است و شکارچیان در فکر صید کردنش. دو پای کوچک دارم و قلبی بزرگ که می تپد برای تو و کل معادلات زمین و زمان رو ویران می‌کند.
دانلود PDF
 
معلق مانده ام. جایی میان زمین و آسمان یا گذشته و آینده. همچون ماه در قلب سیاه ترین سیاهی ها اما بی امیدی به روشناییِ خورشید. بی جاذبه و بی اختیار، سرگردان در مداری که گویی از ازل تا ابد پابرجاست. بی مجال فکر به خاطره ای از گذشته و بدون تصویری از آینده
معلقم. همچو پرِ پرنده ای در دستان باد که روزگاری در آرزوی "رسیدن" بود و این پرواز ِ بی وقفه را آزادی میدید!
ورود نقدینگی های سرگردان از سوی سهامداران خرد، همچنان ادامه دارد. بر همین اساس، دیروز شاهد رشد 5800 واحدی در شاخص کل بودیم و با این رشد، رکورد جدیدی برای شاخص کل رقم خورد. از سوی دیگر، شاخص هم وزن نیز وارد کانال 120000 واحدی شد. با نگاهی به اندیکاتور RSI در شاخص کل، متوجه میشویم که در محدوده اشباع خرید قرار داریم. این یعنی، به زمان اصلاح بازار نزدیک شده ایم و باید با احتیاط بیشتر به خرید و فروش های خود ادامه دهیم. اما این نقدینگی سرگردان که هر روز بیش
مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را
نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه می‌جویی میان بگشاد می، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
« معاذا الله» که برگردم چه گردانی به جان ما را
تو زوری می‌کنی بر ما و ما خواهیم جورت را
کشیدن چون کمان تا هست پی بر استخوان ما را
رقیبان در حق ما بد همی گویند و کی هرگز
توانند از نکو رویان جدا کردن بدان ما را
چو اجزای وجود ما مرکب شد ز سودایت
چه غ
غمگین م،مضطرب م،نگران م،گیج م،خسته م،امیدوارم،سرگردان م،میلی به حرف زدن ندارم،میلی به نوشتن ندارم،میلی به خواندن ندارم،شب را روز می کنم و روز را شب،انتظاری از هیچ کس ندارم،از همه کس توقع دارم،از خودم انتظار ندارم،از خودم متوقع هستم،از خودم راضی  نیستمچند ماه.نه چند سال.آخرین کتابی که خواندم کیمیا گر بود و ادامه ندادمشچرا؟دست های م قهر کرده با بوی کتابهر کتابی را که شروع می کنم فقط چند صفحه می خوانم و بعد می گذارم کنارمی ترس
تا حدودی حس می‌شود که اینترنت وصل شده است! از کم شدن سرعت روشن شدن ستاره‌های وبلاگ‌ها می‌شود فهمید.
طبق پیش‌بینی بعد از واریزها اینترنت شروع به وصل شدن کرد. آن هم از استان‌هایی که سر به راه تر بودند شروع شد. یزد، سمنان، گلستان و. ما توی استان فارسیم. یکی از کانون‌های اعتراضات. قابل پیش‌بینی بود که اینترنتمان دیرتر وصل شود. امروز حوالی ظهر چند دقیقه وصل شدم، تعجب کردم. برادرم گفت اینجا ( شهری که برای انجام کاری رفته بودیم) جزو استان یزد است
همه‌ی عمر به دنبال آزادی می‌دویدم، و چون به آزادی می‌رسیدم فریاد می‌زدم "خدایا خدایا مرا اسیر کن!" گویی بند بندِ تنم از هم می‌گسست، زیرا که فقط من آزاد نبودم، تکه‌های وجودم هم آزاد بودند. و نمی‌خواستند که در قالبِ «من» اسیر باشند.
آنگاه فهمیدم که «من» وجود ندارد، مگر در قالب تکه‌پاره‌هایی از کلمات، که ذراتِ سرگردانِ وجود را به هم پیوند می‌زنند تا جهان علی‌الظاهر برقرار بماند.
امشب در آینه به چیزی می‌نگرم که همه‌ی عمر «من‌»اش خوانده
دلم هوای تو دارد نگاهت صدایت لبخندت  وجودت بخار روی شیشه ی عینکت دستانت. لبخندت سپیده‌ی روشن چشمانت بوت بوت. بوت بیا و بگذار این آخرین نوشته ای باشد که برای نبودنت می نویسم خسته ام و دلتنگ چشمانم به در است گوش هایم را تیز کرده ام پس کی پس کجا باز دوباره تو را خواهم دید؟ آیا یک بار دیگر برای من خواهی خواند؟ که من بعد از هزار سال.؟ دیگر با صدای که آرام بگیرد این قلب خسته و تنها و فسردهی من؟ دیگر چه کسی صدا کند مرا که نازنینم
#حدیث_مهدوی 
امام جواد(ع)
«الصوت فی شهر رمضان، فی لیلة الجمعة، فاسمعوا و اطیعوا، وفی آخر النهار صوت الملعون ابلیس، ینادی ان فلانا قتل مظلوما،یشکک الناس و یفتنهم، فکم فی ذلک الیوم من شاک متحیر، فاذا سمعتم ذلک الصوت فی رمضان (یعنی: الاول) فلا تشکوا انه صوت جبرئیل، و علامة ذلک انه ینادی باسم المهدی و اسم ابیه».
«نخستین ندای آسمانی در ماه رمضان و در شب جمعه است، آن را گوش دهید و اطاعت کنید. و در آخر روز، شیطان ملعون بانگ برمی آورد که فلانی، مظلوم ک
آیا فیلم ارزش دیدن را دارد؟
 
اکثر مواقع با توجه به امتیاز فیلم تصمیم میگیرم که فیلم را نگاه کنم یا نه. و در مورد فیلمهایی با امتیاز پایین اگر فقط کسی فیلم را دیده باشد و راحع بهش نظر مثبتی داشته باشد نگاه میکنم که شاید فیلم به مذاقم خوشم بیاید.
در مورد فیلم پروفسور باید بگم که اصلا ارزش یک ثانیه وقت گذاشتن و نگاه کردنش را ندارد. حیف وقتی که برای تماشای این فیلم گذاشتم. فیلمنامه به شدت آبکی با بازی های تصنعی به این فیلم منتهی میشود. ایده ی اصلی ب
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
کتاب وسائل الشیعه
مولایمان امام صادق علیه‌ الاف السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی کتابی از کتابهایش را بر پیامبری از پیامبرانش فرو فرستاد و در آن کتاب آورد که :
بزودی گروهی از آفریدگان من پا به عرصه وجود خواهند گذاشت که دنیارابوسیله دین می لیسند و پوستهای میش را بر خود می پوشند ولی قلب‌هایی همچون قلب گرگ ها دارند دلهایی که از صبر زرد هم تلخ ترند و زبان هایشان شیرین تر از عسل و کرد
شعر فریدون مشیری در ستایش ابن سینا (بازتاب نفس صبحدمان)
حجت الحق، شرف الملک، امام الحکما».
هر چه خواهند، بخوانند و بنامند تو را
تو، همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی
،گوهری «در صدف و مکان» یکتایی
تو همانی که در آغاز جوانی،
 یک روزبس که آموخته بودی، گفتی:
« ـ علم کو؟
اینک مَرد!»
شوقِ دانستن در جانِ تو غوغا می‌کرد!
علم در پیش تو، زانو می‌زد!
سر فرو می‌آورد
در اتاقی دل‌گیر،
پای شمعی لرزان
جان مشتاق تو در بوته دانش چه کشید
تا در آن این همه خ
پرسه زدن در شهر گذشته
حوالی میدان خاطره ها
سرگردان دنبال یک آدرس خاص
طی کردن کوچه های غریب
خودم را بعد از ساعت ها زمزمه کردن شعرهای دبستان
جلوی همان در قدیمی پیدا میکنم ، لا به لای رنگ های رفته اش
روی کلید زنگی که پوسیده
سکوتی خاص
مثل گرد و غبار روی طاقچه های مادربزرگ
همه جا نشسته
اتاق های خالی
صدای خنده های شلوغ را میدهد
اشک های سرد و یخ زده ام روی آینه تکه تکه شده روی زمین مینشینند
صدایی می آید ، سرم را برمیگردانم
کبوتری میپرد
روی چوب های قدی
بودنش شبیه یک نسیم خوش که صورتهایمان را نوازش میداد و روحمان را شاداب میکرد بوداماازوقتی رفته مانند یک زله یایک طوفان رعب انگیز یا سیل یا سونامی یاگردباد ویاهرچیزویران کننده دیگه بود ،به قول مادرم انگاردرزندگیمان یک زله امده وهمه چیزروبرده و شهرخالی شده وتنهاشدیم، شهر را یک سکوت مرگ بارفراگرفته ،دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداریم وهیچ چیزشبیه سابق نیست،حتی ارامش ازشبهایمان رخت بستند ورفتند، به گمانم دراین شهرگم شده ایم یانه سرگردان و
ما تن فروشان عصر مدرن, که روحمان را چوب حراج زدیم برای رسیدنِ مدیرانمان به رویاهایشان به پشیزی حقوق. رقصیدیم به هر سازِ کوک و ناکوکِ به ثروت رسیدگانِ بی منطق، به فرمانِ نخ های دستانِ عروسک گردانِ دنیای دیوانه و چوبِ تن پروری هایمان را خوردیم از سِرِ سرخوردگی های این سیکلِ معیوبِ سرگردان. از هراسِ این طوفان بی پایان، پناهنده شدیم به ساحل امنِ فرمان پذیری ها.
ما افول درخششِ تک تک آرزوهای نوجوانی را به چشم خویش دیدیم که گویی یکی یکی رنگ می بازن
ما تن فروشان عصر مدرن, که روحمان را چوب حراج زدیم برای رسیدنِ مدیرانمان به رویاهایشان به پشیزی حقوق. رقصیدیم به هر سازِ کوک و ناکوکِ به ثروت رسیدگانِ بی منطق، به فرمانِ نخ های دستانِ عروسک گردانِ دنیای دیوانه و چوبِ تن پروری هایمان را خوردیم از سَرِ سرخوردگی های این سیکلِ معیوبِ سرگردان. از هراسِ این طوفان بی پایان، پناهنده شدیم به ساحل امنِ فرمان پذیری ها.
ما افول درخششِ تک تک آرزوهای نوجوانی را به چشم خویش دیدیم که گویی یکی یکی رنگ می بازن
 
حاجی آبادی می‌گوید: متصدی این باجه‌ها در حد راه اندازی کار مراجعه کننده روی انگلیسی و عربی نیز مسلط است و معمولا برای راهنمایی بیشتر زائران، کاتالوگ ها، نقشه و بروشور‌هایی درباره مشهد و جاذبه‌های گردشگری آن ارائه می‌شود.
 
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، با نگاهی سرگردان دنبال آدرسی است، اما گویی نمی‌تواند مسیر را پیدا کند، از چند نفری می‌پرسد، اما به دلیل ندانستن زبان فارسی ن
آورده اند که عاشق قصد معشوق خود کرد و راه را در پی گرفت تا به وصال دلدار برسد. با هر مرارت و شقاوتی بود خود را به کوی یار رساند و دق الباب کرد. 
از معشوق ندا آمد:کیست؟
عاشق جواب داد: من هستم.
معشوق در به روی او نگشود. 
عاشق حیران و سرگردان، کو به کو، خانه به خانه، گریان و نالان شد و از طلب یار دل برنداشت. تا اینکه دوباره خود را در کوی یار دید. 
دق الباب کرد. 
معشوق دوباره پرسید:کیست؟
عاشق جواب داد:تو هستم.
این بار در به روی عاشق گشوده شد و به وصال دوس
پسرانی را می بینم هر لحظهسرگردان و بی مقصدآواره در کوچه هایا سوار بر ماشین هاچشم هایی از هوس متلاشیو افکاری پوچ و هیچکاغذ و خودکار بدست و گاهیدهانی آماده برای تیکه پرانیبدان.نه موهای در هم آویخته اتنه قدی بلندونه لباس های برندآنچه تورا برایم مرد می کندمردآنگی توستمن زنآنگی ام را از سر راه نیاورده امکه به هوس های تو بسپارمتو از زن چه می فهمی؟عروسکی خوش آب و رنگبرای چند صباحی بازی؟
ادامه مطلب
بودنش شبیه یک نسیم خوش که صورتهایمان را نوازش میداد و روحمان را شاداب میکرد بوداماازوقتی رفته مانند یک زله یایک طوفان رعب انگیز یا سیل یا سونامی یاگردباد ویاهرچیزویران کننده دیگه بود ،به قول مادرم انگاردرزندگیمان یک زله امده وهمه چیزروبرده و شهرخالی شده وتنهاشدیم، شهر را یک سکوت مرگ بارفراگرفته ،دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداریم وهیچ چیزشبیه سابق نیست،حتی ارامش ازشبهایمان رخت بستند ورفتند، به گمانم دراین شهرگم شده ایم یانه سرگردان و
مرا تهدید نمودند به جرم زن بودن                                  که ناتوان و ضعیف و کم طاقت بودن
مرا به طبخ در آشپزخانه به جارو                                    شستن کهنه کودک تمجید نمودن
که تو زن هستی و همچون ریگی کوچک                          درون رود می چرخی بی هویت بودن
که زن را ناتوان است در امر مدیری                                  که ریگ را در رودخانه سرگردان بودن  
که دنیا بهر زن چشم طمع داشت                                   به سرکوب کردن زن در خانه نمودن
خی
چقدر تعریف های قشنگ قشنگی از زندگی میشنویم!
هرکس یک قاعده وقانونی برای زندگی میگوید یاحتی برای
عشق 
شادی
دوستی
وما هم سرگردان به دنبال تعریف های زندگی
نوشته های نویسنده هارا کپی میکنیم
مثل آدم های کوری که راه را بلدنیستند
و فقط با اشاره دیگران 
حرکت میکنند.
حرکت میکنیم اما،
همچنان احساس میکنیم
دقیقا انطور ک "باید" یا انطور که درست وعالیست
زندگی نکردیم!
باید ازاین دستورالعمل ها وراهکارها بگذریم
باید غرق شویم تا راه را پیداکنیم
بیا غرق ش
مثل درخت بی ریشه دلم آرام ندارد قرار ندارد این تنم مدام من را میکشد گاهی میروم به غرب گاهی شرق گاهی شمال گاهی جنوب نمی دانم کجاها میروم فقط میروم مثل باد سرک میکشم و سرگردانم .
امروز یکی از اقوامگ مرد ناراحت نشدم هم پیر بود هم میدانم به اندازه کافی زندگی کرده بود ولی ته دلم گفتم خوش به حالش آرام گرفت برای همیشه .
یادمه سال که تحویل شد خواب بودم دختر داییم بلندم کرد سال رو تبریک گفت و فردا صبح فکر میکردم خدایا چطوری یک سال دیگه باید زندگی کرد خست
در ایام قدیم وقتی با الاغ بار می‌کشیدن
اول بار را می گذاشتن و بعد هم سر بار را
و بعد سر بار را ذره ذره آنقدر بر بار اصلی میچیدن
تا آنجا که الاغ زیر بار بادی در میکرد
و یا پاهایش به لرزیدن می افتاد.
این علایم ظاهریِ الاغ به انها میفهماند که
بار خر کافیست یا نه.
امروزه اما مردم زیر هر فشاری که باشد
نه بادی در می دهند و نه لرزشی بر اندامشان می افتد
این بی علایمی دولتمردان بیچاره را سرگردان می کند
کِه بدانند آیا این فشارها کافیست یا که هنوز کم است
امام صادق ع گوید خدای عزوجل میفرماید 43  سوره 53 همانا.پایان    و     سر انجام سوی پروردگارت باشد پس چون سخن بخدا رسبد باز ایستید و بمحمدبن مسلم فرمود ای محمد مردم همیشه و از هردری سخن گویند تا انجا که در باره خدا هم سخن گویند چون شما انرا شنیدید بگویید شایسته پرستش جز خدای یکتای بیمانند نیست  مام بافر بزیاد فرمود ای زیاد از گعتگوهای دشمنی خیز بپرهیز که موجب شک شود و عمل را تباه کند و صاحبش را هلاک نماید و ممکن است در ان میان کسی سخنی گوید وامرز
دانلود سریال The Mandalorian با لینک مستقیمدانلود رایگان سریال The Mandalorian با کیفیت عالیقسمت 4 فصل اول قرار گرفت
سریال درباره‌ یک تفنگدار تنها به نام ماندالورین است که درد و رنج‌های بسیاری را کشیده و در یک کهکشان دورافتاده خارج از قلمروی جدید سرگردان می‌باشد و سعی دارد به هدف خود برسد. اما…شما می توانید این سریال را از یوز دی ال دانلود کنید.
منتشر کننده : یوز دی ال
کیفیت: 1080p.720p.480p
کشور سازنده: USA
ژانر: اکشن,ماجراجویی,علمی تخیلی
بازیگران: Pedro Pascal,Kyle Pacek,
به نام خداوند بخشنده و مهربان
یکی بود یکی نبود در اقیانوسی بزرگ نهنگ و ماهی زندگی می کردند که دوست هم بودند. یک روز نهنگ به ماهی گفت : من قدرت زیادی دارم ، اما تو قدرتی نداری . ماهی غمگین شد و رفت و رفت تا به یک ه جوان رسید ماهی از آن پرسید: من چه قدرتی دارم؟ ه جواب داد:من چه میدانم. ماهی رفت به یک لاک پشت رسید. ماهی پرسید: من چه قدرتی دارم ؟ لاک پشت جواب داد : من چه میدانم. ماهی رفت. تا به یک اختاپوس دانا و پیری رسید.اما این دفعه از او پرسید؟ تو خ
حرفی نیست دگر از گذشته و بر آینده هم چشمی ندارم. حالِ من خالی ـست و هوای محیطم راکد و ساکن. پنجره ها بسته است و نگاهم دائم بر اجسامی تکراری می افتد و بهاری ک پشت در مانده است. از شب تنها سکوتش را می شنوم و آرزو و خیالم این روز ها بیش از همیشه اش سبز است و سرگردان توی تپه ها، می لرزد با نسیمِ سردِ موهومی و می شود از دیدنِ اسب های وحشی، جایی خیلی دور و خیالی و بار دگر آرزو می کنم پشت کردن بدین شهر را. رفتن، قندِ دلم را آب می کند و دلکندن از این "مصن
حرفی نیست دگر از گذشته و بر آینده هم چشمی ندارم. حالِ من خالی ـست و هوای محیطم راکد و ساکن. پنجره ها بسته است و نگاهم دائم بر اجسامی تکراری می افتد و بهاری ک پشت در مانده است. از شب تنها سکوتش را می شنوم و آرزو و خیالم این روز ها بیش از همیشه اش سبز است و سرگردان توی تپه ها، می لرزد با نسیمِ سردِ موهومی و می شود از دیدنِ اسب های وحشی، جایی خیلی دور و خیالی و بار دگر آرزو می کنم پشت کردن بدین شهر را. رفتن، قندِ دلم را آب می کند و دلکندن از این "مصن
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که میرسد از راه ؟ یا نیازی که رنگ میگیرد درتن شاخه های خشک و سیاه ؟ دل گمراه من چه خواهد کرد ؟ با نسیمی که میترواد از آن بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان؟ لب من از ترانه میسوزد سینه ام عاشقانه میسوزد پوستم میشکافد از هیجان پیکرم از جوانه میسوزد هر زمان موج میزنم در خویش می روم میروم به جایی دور بوته گر گرفته خورشید سر راهم نشسته در تب نور من ز شرم شکوفه لبریزم یار من کیست ای بهار سپید ؟ گر نبوسد در این بهار
استاد این بار با موضوع جدیدی درس انشاء را شروع کرد. او لیوانی را از کیف خود در آورد  به شاگردان نشان داد و گفت موضوع انشاء امروز این است. بعد ناگهان لیوان را به زمین زد و صدای مهیبی بلند شد و تکه های شیشه به این سوی و آن سوی پرت شد. همه شاگردان از این کار استاد متعجب شده بودند و سکوت همراه با ترسی ملایم فضای کلاس را در بر گرفته بود. انگاری زمان متوقف شده بود و همه در فکر عمیقی فرو رفته بودند. بعد استاد گفت حالا شروع کنید به نوشتن!
پس از مدتی مشخص شد
همه‌شان قدهایشان بلند است اسمورودینکا.
همه‌شان دراز شده‌اند‌. من اما هنوز شانزده‌ساله‌ام. حالا از همه‌شان کوچکترم. پسرخاله‌ام، برادرِ زن‌داداشم، خواهرِ زن‌داداشم، پسرعمه‌‌ام، همه‌شان یکهو دراز شده‌اند، من اما مانده‌ام همچنان اینجا. در پی تو، که از همان ابتدا دراز بوده‌ای. همه‌شان رفته‌اند پی زندگی‌هاشان، برای خودشان کسی شده‌اند. به دنبال تشکیل خانواده، بچه‌ پس‌انداختن و جمع‌آوری مال دنیا هستند. می‌دانی اسمورودینکا، هم
مولوی مَثلی دارد، من از آن خیلی لذت می‌برم؛ می‌گوید: این آبها همه پلیدیها را پاک می‌کند _«یطهر»_ نجاست خبثی و نجاست حدثی، هرچه واردش بشود، برطرف می‌کند؛ اما این آب براثر آن مراجعات فراوان که همه را تمیز می‌کند، خودش کثیف می‌شود. خوب، حالا چه کار کنیم؟ آب که کثیف شد، باید چه کارش کرد؟ آن وقت مولوی با آن ذهن وقّاد، نقّاد و ظریف‌بین می‌گوید: خودش عروج می‌کند، بخار می‌شود، بالا می‌رود، باز باران می‌شود و تمیز و نظیف برمی‌گردد.
من و شما بای
دلم آشنایی داشت و به دنبال یکی شدن ، خودمو وقف دلم کردم و بی وقفه به فکر دل شدم  گاهی سرگردان ، مدتی براه و چند وقتی هم حیران تا لحظاتی را خوش باشد و چشم و زبان من به نیابت از دلم دوست داشتن را با تمام وجود نشان دهند در این بین از این و آن حرفها شنیدم و برخوردها دیدم ،و این حکمی بود که در مورد من بدون تفهیم اتهام اجرا میشد بی هیچ پُرسشی ؟!میشد قلبی را که در آتشی از قفس قرار داشت دید رنجور از درد و رنج عشق ، شکسته از زخم زبان هایی که ندانسته و نفهم
 خبر جدید اینکه وارد چهره شدم.هورااااامنظورم طراحی چهره ست.
خب دوستان چهره های جذاب بانمک واقعی البته،فانتزی نباشه،بهم پیشنهاد بدیدعکس بازیگر خارجی نمیکشم چون با ترامپ قهرم ، جدا از شوخی،کلا فقط عکس با کیفیتِ چهرههههه ایرانی اگه دارید بچه یا بزرگسال،شهدا یا بازیگر یا خواننده فقط چیزی که حس میکنید قشنگه،برام بفرستید خیلییی ممنون میشم
یه کانال ایجاد شده فقط برای دریافت کمک های شماهم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم:| اینم آیدی بنده در تلگر
همه‌شان قدهایشان بلند است اسمورودینکا.
همه‌شان دراز شده‌اند‌. من اما هنوز شانزده‌ساله‌ام. حالا از همه‌شان کوچکترم. پسرخاله‌ام، برادرِ زن‌داداشم، خواهرِ زن‌داداشم، پسرعمه‌‌ام، همه‌شان یکهو دراز شده‌اند، من اما مانده‌ام همچنان اینجا. در پی تو، که از همان ابتدا دراز بوده‌ای. همه‌شان رفته‌اند پی زندگی‌هاشان، برای خودشان کسی شده‌اند. به دنبال تشکیل خانواده، بچه‌ پس‌انداختن و جمع‌آوری مال دنیا هستند. می‌دانی اسمورودینکا، هم
بسم الله الرحمن الرحیم
 یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
مولایمان امام امیرالمومنین علی علیه الاف السلام به فرزندانشان ابا محمد حسن بن علی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میفرمایند
مبادا از اینکه میبینی اهل دنیا به دنیا دل بسته اند و بر. سر آن به یکدیگر هجوم می آورند ،تو نیز فریب بخوری و به راه آنان بروی،زیرا خداوند تو را از دنیا خبر داده است و دنیا نیز وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتیهای خویش بر گشوده است.
همانا اهل دنیا سگان ع
 
هیچ فرقی نیست بین آن جوان نامردی که در فردیس کرج، کودک زباله گرد را برای دقایقی خنده به سطل زباله می اندازد و آن جوان بی خردی که ناراحتی اش از دولت را با آتش زدن اموال مردم جبران می کند با آن قاضی نفهم در خرم آباد که جوان کر و لال ایلامی را به ظن افغانی بودن بدون تحقیق به هرات می فرستد و خانواده ای را مدت ها سرگردان می سازد.
مهم نیست سوادتان چقدر است، شغلتان چیست، در برابر چه کسی ایستاده اید و . انسانیت و وجدان که نباشد شما دیگر کسی نیستید.
بسم الله الرحمن الرحیم
 شهادت دخت پیامبر اسلام و نشانه یکتای اسلام بر شما تسلیت باد.
 نمی توان حضرت فاطمه(س) راشناخت مادامی که خدا و اهل البیت را شناخت.
 حضرت شهریار این گونه زیبا میسراید: 
   
ماه آن شب خموش و سرگردان
روی صحرا و دشت می تابید
رنگ غم رنگ حزن پرور ماه
همه جا را نموده بود سپید
دانه دانه ستاره بر رخ چرخ
همچون اشک یتیم می لرزید
خواب گسترده بود خاموشی
برجهان پرده فراموشی
مرغ شب آرمیده بود آرام
چشم ایام رفته بود به خواب
سایه نخل ها به
نام فیلم:Darlinژانر:  ترسناککارگردان:Pollyanna McIntoshستارگان:Cooper Andrews, Nora-Jane Noone, Pollyanna McIntoshمحصول کشور: امریکاسال انتشار: ۲۰۱۹امتیاز: ۵٫۴ از ۱۰مدت زمان: ۱۰۰ دقیقهاطلاعات بیشتر: کلیک کنیدخلاصه داستان:دارلین ، فیلمی ترسناک و مهیج محصول سال ۲۰۱۹ به کارگردانی پولیانا مکینتاش می‌باشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، هنگامی که دارلین سرگردان و گرسنه به دنبال یک سرپناه می‌گردد ، او به یک بیمارستان کاتولیک پناه می‌برد و در آنجا توسط یک کشیش و تعدادی را
دلم آشنایی داشت و به دنبال یکی شدن ، خودمو وقف دلم کردم و بی وقفه به فکر دل شدم  گاهی سرگردان ، مدتی براه و چند وقتی هم حیران تا لحظاتی را خوش باشد و چشم و زبان من به نیابت از دلم دوست داشتن را با تمام وجود نشان دهند در این بین از این و آن حرفها شنیدم و برخوردها دیدم ،و این حکمی بود که در مورد من بدون تفهیم اتهام اجرا میشد بی هیچ پُرسشی ؟!میشد قلبی را که در آتشی از قفس قرار داشت دید رنجور از درد و رنج عشق ، شکسته از زخم زبان هایی که ندانسته و نفهم
آن روزها رفتند آن روزهای خوب آن روزهای سالم سرشار آن آسمان های پر از پولک آن شاخساران پر از گیلاس آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر آن بام های باد بادکهای بازیگوش آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها آن روزها رفتند آن روزها یی کز شکاف پلکهای من آوازهایم چون حبابی از هوا لبریز می جوشید چشمم به روی هر چه می لغزید آنرا چو شیر تازه می نوشید گویی میان مردمکهایم خرگوش نا آرام شادی بود هر صبحدم با آفتاب پیر به دشتهای نا شناس جستجو می رفت ش
شاید باورش برای افراد سخت باشد که موزی وجود دارد که می تواند باعث کشته شدن انسان می شود، در ادامه با علت کشنده بودن این نوع موز آشنا می شوید.
چندان فرق نمی کند که برای خرید به فروشگاه می روید یا مغازه های محلی اما همیشه بخاطر داشته باشید محصولاتی را که می خرید بخصوص میوه و سبزیجات را بررسی کنید تا مشکلی نداشته باشند و در صورت آگاهی از آلودگی فروشنده را درجریان بگذارید. شاید تا بحال نشنیده باشید که موز می تواند در عرض دو ساعت موجب مرگ افراد شو
240-  و من کلام له (علیه السلام)> قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلی ماله بینبع ، لیقل هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن کان سأله مثل ذلک من قبل ، فقال علیه السلام <یَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ ثُمَّ هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْ
به گزارش ایسنا یک کارشناس صنعت اتومبیل سازی گفته است: رفتارهای دولتی و خودروسازان منوط بر اینکه بازار خودرو از حاشیه سود قابل ملاحضه ای برخوردار است، در کنار بالارفتن درخواست ها و ورود سرمایه‌های سرگردان موضوعی شد تا در ایام پایان سال شاهد رشد قیمت‌ها در بازار خودرو باشیم و پیش‌فروش‌ها هم قادر به تاثیرگذاری بر آن ها نباشند.
ادامه مطلب
حدود یک سال پیش در چنین روزی شخصی به نام "سه نقطه" پای به عرصه ی مجاز گذاشت . دقیقا پنج روز مانده به ماه مبارک رمضان با سری که به سنگ خورده بود حیران و سرگردان با خود گفت : "شاید حسابرسی در دنیای مجازی شروعی متفاوت و موثر باشد." با توبه ای دوباره و امیدی دوباره آغاز کرد . وبلاگ را راه اندازی نمود و در طول ماه مبارک رمضان هر روز می نوشت . و هر روز حس می کرد که چشمانش بینا تر شده اند . انگار اتفاق های پر از درس و پر از احساس او را احاطه کرده بودند و تا دیر
امروز هم به مانند روز های دیگر گذشت و من باز هم عهد های را که با خود بسته بودم را شکستم هر بار که عهدی را میشکنم از زندگی دور میشوم و شکستن عهد های دیگر راحت تر میشود بی صبرانه منتظر روزی هستم که با خود عهد شکنی نکنم روزی که قدمی به سمت خواسته هایم بردارم
نمیدانم شاید یه جای کار ایراد داره
ولی هرچه دقت میکنم نمیتونم بفهم کجا ایراد داره کجا ایراد نداره
شاید ناتوان بودن من در فهمیدن این موضوع خود نشانی بر ایراد داشتن یه سری چیزاس شایدم ای
بیا مستی مکن ، بنشین

نمی بینی دگر ما را

بیا با آستین بزدای ، اشک چشمهایم را

مرو ، آخر پشیمان میشوی

دانم که می جویی پس از من در ره میخانه

هر شب رد پایم را
من آخر می روم ، اما تو با افسوس می بوسی
نشان دستهایم را در این پیمانه ها هرشب
چو بوم خسته تنها می نشینی و اشک می ریزی
بیادم تا سحر پشت در میخانه ها هرشب
چو شبها باد سرگردان وحشی سر به در کوبد
تو پنداری منم
پر می زنی از جای و می خندی
کلون کهنه را وا میکنی ، اما مرا دیگر نمی بینی
سرشک از دیده می ب
95-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یقرر فضیلة الرسول الکریم <
بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِی حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِی فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَی فِی زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ (صلی الله علیه وآله) فِی النَّصِیحَةِ وَ مَضَی عَلَی الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَی الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظ
(حارث بن حوت«» نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه می دانم چنین نیست، امام فرمود) اى حارث تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى می باشند و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالک،«» و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یارى کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
وقیل: إن
فرماندار خلیل آباد با اشاره به اینکه بخشی از سرمایه ها در درون شهرستان سرگردان هستند و امروز دولت بیش از هر زمانی نیاز دارد تا بخش خصوصی به آن کمک کند، بیان کرد: باید برای سرمایه گذار تولید ایده داشته باشیم و اگر سرمایه گذار درگیر بوروکراسی اداری شود قطعاً نمی توان آن را جذب کرد.
 
 
ابراهیم قاسم پور پیش از ظهر امروز در دیدار با مدیران دستگاه های اداری و نهادهای شهرستان خلیل آباد که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، اظهار داشت: شعار محوری هفته د
وقتی یک شهاب ‌سنگ در حال عبور از اتمسفر زمین است در اثر اصطکاک، فشار و همچنین واکنش‌های شیمیایی با گازهای اتمسفری، شعله ‌ور شده و به شکل یک گلوله آتشین دیده می‌شود.
 
شهاب سنگ یک سنگ آسمانی و از اجرام طبیعی است که توسط گرانش زمین، به سمت آن کشیده شده و به زمین افتاده است. منشأ اصلی شهاب سنگ ها، خرده سیاره های سرگردان یا همان سیارک ها هستند. برخوردهای سیارک‌ها با یکدیگر، باعث میشود قطعاتی از آنها جدا گردد ؛ که برخی از این قطعات پس از میلیون
فرقی ندارد به چه دلیلی مدیتیشن می کنید، در صورتی که درست انجامش ندهید انگیزه ای برای ادامه دادنش نخواهید داشت و تجربیات ارزشمندی که حین و بعد مدیتیشن ایجاد می شود را تجربه نخواهید کرد.
سرگردان شدن در حین انجام مدیتیشن
گاهی اوقات فکر می کنی که داری مدیتیشن می کنی، اما فقط فکر می کنی و در عمل یکی از پایه ای ترین اصول مدیتیشن را رعایت نمی کنی یعنی درگیر افکار و احساسات نشدن.
فرقی ندارد چه فکری داشته باشی باید شناسایی اش کنی، به آن آگاه شده مشاهد
 خبر جدید اینکه وارد چهره شدم.هورااااامنظورم طراحی چهره ست.
خب دوستان چهره های جذاب بانمک واقعی البته،فانتزی نباشه،بهم پیشنهاد بدیدعکس بازیگر خارجی نمیکشم چون با ترامپ قهرم ، جدا از شوخی،کلا فقط عکس با کیفیتِ چهرههههه ایرانی اگه دارید بچه یا بزرگسال،شهدا یا بازیگر یا خواننده فقط چیزی که حس میکنید قشنگه،برام بفرستید خیلییی ممنون میشم
یه کانال ایجاد شده فقط برای دریافت کمک های شماهم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم:| اینم آیدی بنده در تلگر
سلام
دوستان شعرهاشون رو گذاشتن منم تصمیم گرفتم شعرم رو به اشتراک بذارم. کاش یه قسمتی برای خانواده برتری ها فراهم میشد تا بتونن شعرهاشون رو با هم به اشتراک بذارن. شعر گفتن دو تا حسن داره یکی اینکه آدم رو سبک میکنه و دوم یه تخیل آدم پر و بال میده.
اسم شعر "بهرام" هست؛
ابزارم بیناییست
جایی دور . جایی نزدیک
از فراز بهرام با شما سخن میگویم
بر پهلوی المپوس تکیه داده ام و چای مینوشم
زمین را خیره می شوم و گذر زمان را بر تکه سنگی سرگردان نظاره میکنم
انسا
در حالی که اتفاق خاصی از نظر اقتصادی در کشور نیفتاده است، اما پس از ماه‌ها بازار خودرو در حال بازگشت به دوران هیجانی است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در حالی که طی چند ماه گذشته بازار خودرو روز‌های آرامی را پشت سر گذاشته است اما، طی چند روز اخیر قیمت‌ها علی رغم پیش بینی‌ها در این بازار روند افزایشی به خود گرفته است و لازم است دستگاه‌های نظارتی که به صورت شبانه روزی در حال رصد بازار هستند به حوزه خودرو نیز ورود کنند تا قیمت
قایقی کوچک در یک دریای بی انتها.
بلند می‌شود و دور و برش را نگاه می‌کند.
همه چیز بی انتهاست.هیچ چیز مطلق نیست.ثباتی در کار نیست.
قایق کوچک دیگری را می‌بیند.شاید کسی در آن قایق است که بلدِ راه باشد.شاید یک راهنما.شاید نجات.می‌خواهد حرکت کند به سمتش.پارو کنار دستش است.ولی او دل می‌سپارد به جریان باد و موج دریا.بادی که هیچ وقت او را نجات نمی‌دهد.موجی که او را سرگردان تر می‌کند.از قایق نجات دور می‌شود.دیگر نمی‌تواند به آن برسد.خودش را سرزنش می‌
  
 نقد رمان شب ممکن : رمانی که سرگردان و افسرده ات می کند.
 
نقد رمان شب ممکن نوشته ی محمد حسن شهسواریشب خیلی خوب است. شب ها همه خوبند چون خاصیت پوشانندگی دارند.تمام آنچه که خورشید قادر است با پشتوانه نورش به رسوایی بکشد، شب می تواند با خاصیت ذاتی اش در خود فرو ببرد و تو تنها تاریکی مطلق را ببینی.البته که ممکن است کسی بعدها آن چه که در شب پنهان شده بود را با قلمش هوار بکشد و نمایان سازد.
و شب ممکن” دانسته یا ندانسته می خواسته چه چیز را فریاد بز
استفاده صحیح از گیربکس اتومات عمر مفید اونو افزایش میده .
روش استفاده راننده از گیربکس تاثیر شایانی در عملکرد گیربکس داره. در حقیقت گیربکس‌های اتومات هم مثل گیربکس‌های دستی قلق گیری دارند. پیوسته نبودن فشار پای راننده ‌روی پدال گاز و گاز دادن‌های عصبی و نامنظم موجب گیجی گیربکس و سرگردانی در دنده‌های مختلف میشه. این موضوع خصوصا در گیربکس‌های دارای کنترل الکترونیکی  TCM  فرم حادتری داره چرا که ECU گیربکس (همون TCMخودمون) سعی می‌کنه الگوی مش
قصد تخریب شرکتی رو ندارم ولی درباره بادران تو یکی از کانال های تلگرام ضد نتورک خوندم.
البته علاوه بر این مطالب پلن درآمدزایی اون بیشتر مال آمریکاست که سوپر مارکت نداره کشورش.
حوالی سال ۸۶ بود که شرکتی با نام نیروگاههای #فراگامان در بورس با وعده اغوا کننده سود سالانه ۳۵ درصد اقدام به جذب سرمایه مردم کرد اما پس از یکسال و بعد از جذب سرمایه هنگفت به صورت شفاهی اعلام ورشکستگی کرد اما هیچ سندی مبنی بر ورشکستگی ارائه نکرد و سهامداران را سال ها فقط
 
11- طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسی که م نماید پشیمان نگردد.
 
12- وطن دوستی
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الاَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستی وطن آباداند.
 
13- سه شعبه علوم لازم
اَلْعِلْمُ ثَلاثَهٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه برای دین، و پزشکی برای تن، و نحو برای زبان.
 
14- سخن عالمانه
تَکَلَّمُوا فِی الْعِلْمِ
دست های تپل خجالتی اش را قایم می کرد. دست های کوچک، پاهای کوچک که هی صدای ریتمیک دست کوچولو، پا کوچولو، گریه نکن بابات میاد را در ذهنم می خواند با صدای کودکانه و زیبا و شیرین. 
می دانستم گریه می کند. گریه که حتما نباید اشک داشته باشد، بازتابی در چهره داشته باشد! گریه ی بدون علائم هشدار دهنده هم وجود دارد.
دختر بودن یک چیز اعجاب انگیز است. بی نظیر است. نمی گویم خوب است یا بد. نمی گویم باید باشد یا نباشد. فقط بدانید دختر بودن از عجایب کشف نشده ی موجو
قصد تخریب شرکتی رو ندارم ولی درباره بادران تو یکی از کانال های تلگرام ضد نتورک خوندم.
البته علاوه بر این مطالب پلن درآمدزایی اون بیشتر مال آمریکاست که سوپر مارکت نداره کشورش.
حوالی سال ۸۶ بود که شرکتی با نام نیروگاههای #فراگامان در بورس با وعده اغوا کننده سود سالانه ۳۵ درصد اقدام به جذب سرمایه مردم کرد اما پس از یکسال و بعد از جذب سرمایه هنگفت به صورت شفاهی اعلام ورشکستگی کرد اما هیچ سندی مبنی بر ورشکستگی ارائه نکرد و سهامداران را سال ها فقط
امروزه سفر فقط در جنگل و دریا خلاصه نمی شود کویر از زیباترین منطاق گردشگری در ایران محسوب می شود. حس کنجکاوی ، ماجراجویی و تنوع طلبی گردشگران را برای سفر به کویر ترغیب میکند.
کویر مرنجاب از زیباترین نقاط کویری ایران است که در نزدیکی شهر تهران و حوالی کاشان در استان اصفهان قرار گرفته است. فاصله کم کویر مرنجاب از تهران سبب شده تا آمار سفر به کویر مرنجاب نسبت به سایر کویر ها در ایران افزایش چشمگیری داشته باشد.
روایات تاریخی بیانگر آن است که نام
سلام رفقا
بابا جون دارم به مرز جنون می رسم. کلی درد و مرض روحی و روانی دارم که روز به روز دارن حادتر می شن مثل وسواس. خیر سرمون سی سالمونه، علاف و بی هدف مثل یه گوسفندی که گله رو گم کرده دارم سرگردان می چرخم. 
همیشه قبل خواب به سبک چوپون زمون حضرت موسی با خدا نجوا می کنم میگم آخه قربون چارقدت بشم چرا منو تو این جا دنیا آوردی!؟ چرا باید تو بازه ی زمانی . دهه شصت، دنیا بیام که سی سال بعدش یعنی 98 این جور حیرون و ویلون باشم. 
میدونم تنها نیستم، بخش زیا
اخبار جدید استقلال این بود که امروز عصر حماسه ای دیگر از تعصب و غیرت را مشاهده کردیم.سلحشوران ایران زمین این شیران بیشه دلیران،آبی پوشان غیرتمند و غیور درس قشنگی به نو کیسه گانی که پیروزی را به هر شکل و روشی می‌خواهند دادند.اخبار امروز استقلال خبری بود درباره ی
غیر ورزشی های چسبیده به ورزش حرفی را که یک انسان دلسوز درباره ی عده‌ای انسان که درگیر یورش و فشار حیوانی عده ای دیگر قرار گرفته اند و دراین سرما در کوهستان و مناطق سردسیر با گرسن
حالم؟ بد 
میشه گفت به بدی قبل 
ولی نه اونقدر بد که با شنیدن یه موزیک خوب لبخند نزنم 
آسمان برف رو گوش کنید لطفا
 
 
نیمه شبه. شیرمون رو نوشیدیم در بالکن
در هوایی که جدیدا میشه تحملش کرد بدون اینکه حس کنی داری تموم آب کره ی زمین رو نفس میکشی و راستش دیگه لازم نیست دوزیست باشی 
پاییز داره میاد 
برای من هیچ حس خاصی رو تداعی نمیکنه
پاییز نه از نظرم پادشاه فصل هاست و نه غم انگیز و لعنتی
پاییز پاییزه  متشکل از سه ماه با کمی کاهش دما و بارندگی بیشتر و
دیروز / یکی از ادارات دولتی (که برای کاری مراجعه کرده بودم) / مکالمهٔ دو کارمند
کارمند ۱: خدا رو شکر انگار این کرونا هم شرش داره از سرمون کم می‌شه.
کارمند ۲: ان‌قدر ساده نباش!
ک۱: چه‌طور مگه؟!
ک۲: اینا دارن الکی آمارو کم اعلام می‌کنن.
ک۱: چرا؟ مگه مرض دارن؟
ک۲: مرض ندارن. مجبورن!
ک۱: برا چی مجبورن؟
ک۲: چون روز ق.د.س نزدیکه. اگه بگن کرونا هنوز هست، کسی نمیاد بیرون برا راه‌پیمایی!
از یه طرف یاد تحلیلای راننده تاکسیا افتادم که سر همه‌چیز می‌گن «کار خ
امیرالمؤمنین (ع):
«خدا پیامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانى بودند، در فتنه‌ها به سر مى‌بُردند، هوى‌وهوس بر آنها چیره شده، و خودبزرگ‌بینى و تکبّر به لغزش‌هاى فراوان‌شان کشانده بود، و نادانی‌هاى جاهلیت پَست و خوارشان کرده، و در امور زندگى حیران و سرگردان بودند، و بلاى جهل و نادانى دامنگیرشان بود. پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهى نهایت تلاش را کرد، و آنان را به راه راست راهنمایى، و  مردم را به حکمت و موعظه نیکو دعو
و مثال آن چنان باشد که شخصی در خواب می بیند که به شهری غریب افتاد و در آن جا هیچ آشنایی ندارد، نه کس او را می شناسد و نه او کس را. سرگردان می گردد. این مرد پشیمان می شود و غصه و حسرت می خورد که من چرا به این شهر آمدم که آشنایی و دوستی ندارم. و دست بر دست می زند و لب می خاید. چون بیدار شود نه شهر بیند و نه مردم. معلومش گردد آن غصه و تاسف و حسرت خوردن بی فایده بود. پشیمان گردد از آن حالت و آن را ضایع داند. باز باری دیگر چون در خواب رود خویشتن را اتفاقا در چ
برای اخرین بار هشدار می دهم اگر از رفتن از تو نجاتم ندهی  در یک قایق سرگردان سر سپرده به اب خواهم رفت و زیر خروار ها ماهی یخ زده با چشمانی که گمان می کنند دانه های برف را دیده اند گم و گور خواهم شد می دانی از بوی تعفن ماهی ها و سرمای برفی که هر دو نمی دانیم تا کی خواهد بارید امیدی به زنده ماندن شاید باشد اگر از انبوه هزاران صدایی که نامم را فریاد می کشند با تمامی وجودت نامم را با نام خودت صدا بزنی کمی هم که گریه کنی من مگر بی وجود باشم غمت را بشنوم
هتل دلخواه خود را چگونه پیدا می کنید؟ با وجود
زندگی پر مشغله امروزی قطعا دوست ندارید هنگام سفر در شهر مقصد سرگردان شوید یا با
هتل ها تماس بگیرید و اطلاعات بگیرید و. . بهترین حالت خواندن اطلاعات در زمان
استراحتتان و دیدن تصاویر هتل ها و امکان مقایسه آن ها است.
رزرو هتل با وجود اینترنت کار آسانی شده و
تمامی نکاتی که در بالا ذکر شد به صورت یکجا قبل از رزرو برای شما نمایش داده می
شود. پس نیاز به صرف وقت زیادی برای جمع آوری اطلاعات نیست چون همه ی اط

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها